آینه پرسید که چرا دیر کرده است؟
نکند دل دیگری او را اسیر کرده است؟
خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است.
تنها دقایقی چند تأخیر کرده است.
گفتم امروز هوا سرد بوده است
شاید موعد قرار تغییر کرده است
خندید به سادگیم و آینه گفت:
احساس پاک تو را زنجیر کرده است
گفتم از عشق من چنین سخن نگو
گفت خوابی سال ها دیرکرده است.
در آینه به خود نگاه می کنم
آه عشق تو عجیب مرا پیر کرده است.
راست گفت آینه که منتظر نباش
او برای همیشه دیر کرده است
++++
اون روزا زود گذشت ... حالا بین ما فاصله زیاده ...
++++
هیچوقت این جوری کسی رو دوست نداشتم ...
++++
بی تو هیچ چیزی از عالم نمی خوام ... تو فرشته ای من آدم نمی خوام!!
نظرات شما عزیزان:
|